محل تبلیغات شما




 
  

مصباح الحسن ھاشمی

 

                                               

 

 

 

عنوان

بررسی مسئله تحریف در نص قرآن

                                                     (بخش 2)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تفکر مکتب خلفا :

 ابن تيميه كه وهابيت براي او ارزشي قائل است كه نه براي

صحابه اين چنين ارزشي قائل است ونه براي تابعي و نه براي اتباع تابعين ، اگر روايتي از پيامبر اسلام آمده باشد و لو صحيح السند امّا مخالف با قول ابن‌تيميه باشد به نحوي آن روايت را توجيه و ردّ مي‌كنند ــ در كتاب منهاج السنه ، ج1 ، ص25_ مي‌گويد:     

همان گونه‌اي كه يهودي‌ها معتقد به تحريف تورات هستند شيعه هم معتقد به تحريف قرآن است .

يكي از مفتيان عربستان سعودي به نام شيخ عبد‌الله بن جبريل ــ كه شخصيت شماره دو عربستان است و جزو مفتيان تكفيري و افراطي وهابي است ــ در يك فتوی مي‌گويد :

شيعيان به چهار دليل از ديدگاه ما كافر هستند :

اول اينكه شيعه معتقد است دو ثلث قرآن حذف شده و قرآن موجود يك سوم قرآني است كه بر نبي مكرم نازل شده است .

دوم اينكه اينها بر سنت پيغمبر اعتراض دارند ، سنت پيغمبر را قبول ندارند به روايات صحيح بخاري و مسلم عمل نمي‌كنند چون صحابه را كافر مي‌دانند .

دليل سوم اينكه اينها اهل سنت را كافر و نجس مي‌دانند .

چهارم اينكه اينها دربارۀ اهل بيت غلو مي‌كنند و به جاي يا الله » يا علي » مي‌گويند. [1]

نظر شیعه در مساله تحریف:

دلایل قرآنی بر عدم تحریف:

آیه نهم سوره حِجر: مفسران و متکلمان در رد و انکار هر گونه تحریف به کاستی، به آیات و بیانات قرآنی استناد کرده‌اند، از جمله به آیه نهم سوره حجر انّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکْرَ و اِنّا لَهُ لَحافِظونَ (ترجمه: ما قرآن را نازل کردیم، و به‌طور قطع آن را پاسداری میکنیم.)[ حجر۹] استناد شده است. به نظر مفسران، مراد از ذکر» در این آیه، قرآن است و مرجع ضمیر در لَهُ» کلمه ذکر است. خداوند با تصریح و تأکید، صیانت و حفظ قرآن را وعده داده است و از اینکه بدان باطلی افزوده، یا حقی از آن کاسته شود، آن را حفظ می‌کند.[2] همچنین زمخشری و فضل طبرسی با تصریح به عدم تحریف، قرآن را از هرگونه افزونی و کاستی دور دانسته‌اند. اغلب مفسران در این معنای آیه بر یک نظرند.[3]

 

 ایراد و پاسخ:

 گفته شده است که استناد به این آیه برای اثبات عدم تحریف مستم دور» است. زیرا لازمه صحت استدلال، اطمینان از عدم تحریف همین آیه است و ابتدا باید ثابت شود این آیه خودش تحریف‌ نشده است تا بتوان به آن استناد کرد. در جواب این اشکال، بیان شده است که از آنجا که همه قائلان به تحریف قرآن صحت آنچه را در متن کنونی قرآن وجود دارد پذیرفته و موارد مفروض تحریف قرآن را مشخص کرده و این آیه را از آیات محکم و تحریف نشده دانسته‌اند، مناقشه مذکور مردود است.[4]

آیات ۴۱ و ۴۲ سوره فصلت: استدلال دیگر به آیات ۴۱ و ۴۲ سوره فصلت است : و اِنَّهُ لَکتابٌ عَزیزٌ لایأتیهِ الباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ و لامِن خَلْفِهِ تَنزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حمیدٍ۔

که در آن باطل» اساساً از ساحت قرآن نفی شده است. از نظر سیاقِ عبارت، نفی بر طبیعت باطل» وارد گردیده است و بنابراین افاده عموم می‌کند و هر گونه باطلی را شامل می‌شود.[5] و چون از بین رفتن و کاستی ازمصداق های باطل است.[6] تحریف به معنای کاستی گرفتن متن قرآن، از قرآن نفی می‌شود، حتی برخی قائلان به تحریف نیز پذیرفته‌اند که واژه باطل شامل هرگونه تغییر است.[7] در واقع، نفی باطل از قرآن به معنای نفی تمام گونه‌های تغییر و تبدیل در نص قرآن و از جمله روشنترین مصداق آن، تحریفِ به کاستی است.[8] در مجموع، مفسران در این تفسیر اتفاق نظر دارند.[9] به نظر علامه طباطبایی وصف خداوند با حکیم» و حمید» در آخر آیه، نوعی تعلیل نسبت به آغاز آیه است، بدین معنا که سخن خدای حکیم و حمید نمی‌تواند ناهنجار و آمیخته به وهن و کاستی باشد۔

استناد به تحدی

تحدی:

تحدی قرآن (به معنای فراخواندن افراد به اینکه تمام عِدّه و عُدّة خود را فراهم آورند و مانند قرآن، سوره‌ای یا سوره‌هایی را از زبان فردی درس ناخوانده[10] عرضه کنند) مبنای استدلال برخی علما از جمله طباطبائی بوده است. به گفته وی در شمار زیادی از آیات، قرآن با اوصاف ویژه‌ای ستوده شده است و اگر در آیات خِللی واقع می‌شد باید در این اوصاف نیز رخنه می‌افتاد، حال آنکه آن اوصاف و ویژگی‌ها را در همین قرآن به نیکوترین و استوارترین گونه ممکن می‌توان بازشناخت. پس هیچگونه کاستی در آن روی نداده است.[11] ۔

استناد به روایات:

گذشته از این، با روایاتی از سنت نیز بر تحریف ناپذیری استدلال شده است، از آن جمله است احادیثی که در آنها بر وم عرضه روایات به قرآن تأکید گردیده تا بدین ترتیب، درست از نادرست شناخته شود و هرآنچه با قرآن سازگار است پذیرفته و آنچه با آموزه‌های قرآنی ناسازگار است رها گردد.[12] بر تواتر معنوی این روایات تصریح شده است.[13] عرضه روایات قطعاً باید به متن متواتر در نزد همه مسلمانان باشد و لازمه آن استواری و انکارناپذیری آن متن است، در حالی که روایات تحریف، متضمن نفی سلامت و نادرستی متن قرآن موجود است و نمی‌توان آنها را به این متن عرضه کرد. محقق کرکی (متوفی ۹۴۰) بر این نکته تصریح و تأکید کرده و گفته است که در تعدادی از احادیث بر عرضه روایات به قرآن امر شده است، مسلماً مراد از عرضه به قرآن جز عرضه به متن موجود نیست و اگر جز این باشد تکلیف مالایطاق» و باطل است.[14]

حدیث ثقلین:

 از جمله احادیث مهم در رد تحریف حدیث ثقلین است. به این حدیثِ متواتر، از دو جهت استدلال کرده‌اند: نخست آنکه در این حدیث بر وم تمسک به قرآن و عترت پیامبر در همه زمان‌ها تصریح و تأکید شده است و باور به تحریف، این تمسک را عملاً منتفی می‌کند و در نتیجه با حدیث ثقلین تنافی دارد. به عبارت دیگر، روایات تحریف در تضاد با حدیث ثقلین است. دیگر آنکه باور به تحریف، حجیت و اعتبار ظواهر قرآن و تمسک بدان را نفی می‌کند، زیرا تمام آنچه از ظاهر آیاتِ متنِ موجود فهمیده می‌شود، از آن جهت که بخشهای مفروضاً افتاده قرآن چه بسا قرینه فهم بخشهای موجود بوده باشد که اینک با فرض مذکور، بخشهای موجود در هاله‌ای از ابهام رفته و بالتبع، استناد و احتجاج بدانها ناممکن شده است.

احادیث ناظر بر احکام فقهی: برای اثبات تحریف نشدن قرآن به احادیثی ناظر بر احکام فقهی نیز استناد شده است، از جمله روایات وم قرائت سوره کامل پس از حمد در نماز.[15] بر اساس این روایات، فقها خواندن سوره پس از حمد را واجب دانسته‌اند و این اجماع فقیهان اهل بیت(ع) است.[16] حال اگر قائل به تحریف شویم، امتثال این حکم ناممکن می‌شود. توضیح اینکه به اصطلاح اصولیان لازمه اشتغال یقینی، برائت یقینی است و مکلف باید برای امتثال حکم، یک سوره قرائت کند. ولی با احتمال تحریف با قرائت هیچ سوره‌ای یقین به امتثال حاصل نخواهد شد. چون با پذیرش نظریه تحریف، تمام سوره‌ها محتمل التحریف‌اند. ادعای صدور این حکم ازسَرِ تقیه نیز هیچگونه توجیهی ندارد، زیرا بیشتر مذاهب اسلامی قائل به وجوب قرائت سوره کامل نیستند۔

روایات فضیلت قرائت سوره‌ها:

 روایات مرتبط با سوره‌ها نیز می‌تواند مستندی برای اثبات عدم تحریف باشد. در روایات بسیار، فضایل و آثاری بر قرائت سوره‌ها یا ختم قرآن مترتب شده است که نسبت به صدور آنها در زمان رسول اللّه(ص)، فی الجمله، نمی‌توان تردید کرد. از معصومان نیز حدیث با مضمون یاد شده فراوان است. ابن بابویه[17] علاوه بر تصریح بر اعتقاد شیعه به عدم تحریف و کذب محض» خواندن نسبت تحریف به شیعه، به این احادیث استناد کرده و نوشته است آنچه در ثواب قرائت سوره‌های قرآن و جواز قرائت دو سوره در هر رکعت از نماز نافله و ثواب ختم تمام قرآن و نیز نهی از قرائت تمام قرآن در یک شب و عدم جواز ختم آن در کمتر از سه روز آمده است، دلیل و تصدیقی است بر آنچه که ما گفتیم». در مجموع فرضِ تحریف سوره‌ها و آیه‌ها، امتثال این احکام را با دشواری بلکه محال مواجه می‌سازد و مسلماً پیامبر(ص) و امامان که به این احکام امر کرده‌اند به امکان تحقق آن نیز توجه داشته‌اند۔

روایات فصل‌الخطاب بودن قرآن:

 در روایات معصومان، گاه به صراحت و گاه به اشاره ـ با توجه به اینکه آنان در حل نزاع‌ها و برای پایان دادن به مشاجرات، قرآن را فصل الخطاب» می‌دانستند و بدان ارجاع می‌دادند ـ مواردی را می‌توان یافت که بر آموزه سلامت قرآن از تحریف دلالت دارد. بنابه گزارشی، امام حسن مجتبی علیه السلام در گفتگویی با معاویه، این نظر را که بخش عظیم قرآن تباه شده و از میان رفته، با جمله به خدای سوگند این سخن کذب محض است» رد کرد.[] در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که آن حضرت در نقد و طعنی بر رویکرد مزوّرانه به قرآن تأکید کرد که حروف قرآن پا برجای و بی‌کاستی است و حکومت فقط حقایق و معارف قرآن را دگرسان کرده است.[19]

 امیرمومنان على (علیه السلام) در نهج البلاغه با صراحت مى فرماید: انْزَلَ عَلَیْکُمُ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَىْء وَ عَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ ازْمَاناً حَتَّى اکْمَلَ لَهُ وَ لَکُمْ فِیمَا انْزَلَ مِنْ کِتَاب، دِینَهُ الَّذِی رَضِىَ لِنَفْسِهِ»؛ (خداوند قرآنى نازل کرده که همه چیز را بیان مى کند، خداوند آن قدر به پیامبر (صلى الله علیه وآله) عمر داد که دین خود را براى شما به وسیله قرآن کامل گرداند.

در بسیارى از خطبه هاى نهج البلاغه سخن از قرآنبه میان آمده و در هیچ جا کمترین اشاره اى به تحریف قرآن نشده، بلکه کامل بودن قرآنرا روشن مى سازد.

در حدیثى که امام نهم، محمّد بن على التقى (علیه السلام) خطاب به یکى از یارانش پیرامون انحراف مردم از طریق حق سخن مى گوید، مى خوانیم: وَ کَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْکِتَابَ اَنْ اقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ» گروهى از مردم قرآن مجید را رها کرده اند، به این صورت که عبارات قرآنرا برپا داشتند، امّا مفاهیم آن را تحریف نمودند.

این حدیث و مانند آن نشان مى دهد که الفاظ قرآندست نخورده باقى مانده و تحریف در معانى آن واقع شده، که گروهى مطابق میل نفسانى و منافع شخصى خود، آیات آن را برخلاف واقع تفسیریا توجیه مى کنند.

و از این جا نکته مهمّى روشن مى شود که اگر در بعضى از روایات سخن ازتحریف به میان آمده، منظور همان تحریف معنوى و تفسیربه راى است نه تحریف در عبارات والفاظ.

از سوى دیگر در بسیارى از روایات معتبرى که از امامان معصوم (علیهم السلام) به ما رسیده مى خوانیم: براى پى بردن به درستى یا نادرستى روایات، به خصوص هنگامى که تضادّى در میان روایات مشاهده مى کنید، آنها را بر قرآنعرضه بدارید، آنچه موافق قرآن است صحیح است، به آن عمل کنید و آنچه مخالف قرآناست رها سازید: اعرِضُوهُمَا عَلَى کِتَابِ اللهِ فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللهِ فَرُدُّوهُ».

 این دلیل روشنى بر عدم تحریف قرآناست، چون در غیر این صورت مقیاس تشخیص حق از باطل نبود

اهتمام مسلمانان به حفظ و صیانت از قرآن:

گذشته از بیانات قرآنی و احادیث، باتوجه به جایگاه قرآن در باور مسلمانان، که از همان آغاز بعثت نمود یافت، و با عنایت به سعی ایشان در حراست از تمامت قرآن و حفظ متن از هرگونه دگرگونی، احتمال وقوع تحریف در قرآن منتفی است. پس از نزول آیات قرآن، پیامبر اکرم(ص) آیات را برای مردم می‌خواند و کاتبان وحی، بویژه علی علیه‌السلام، را فراخوانده امر به کتابت آنها می‌کرد. بنا به گزارشهای تاریخی، آگاهی و شناخت مسلمانان از آیات، عمیق بود و همگان باور داشتند آنچه را که پیامبر(ص) تلاوت می‌کند، وحی است۔

گزارش‌های تاریخی متعدد نیز بر حساسیت مسلمانان نسبت به قرآن و سلامت نص کلام الهی دلالت دارد. برای مثال، عثمان بن عفان بر آن بود که و» را از ابتدای الّذین» در آیه وَالَّذینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ و الفِضَّةَ»[20] بردارد، اما اُبَی بن کعب او را بیم داد که اگر و» را بر جایش نگذارند شمشیر از نیام برمی‌کشد.[21] در موردی دیگر خلیفه دوم تصمیم گرفت در قرائت آیه ۱۰۰ سوره توبه وَالسّابِقُونَ الاَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجرینَ و الاَنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعوُهُم» واژه انصار» را مرفوع بخواند و حرف و» را از ابتدای الّذین» بردارد تا نشان داده شود که عظمت و جایگاه شایسته انصار منوط به تبعیت آنان از مهاجران است. این اقدام خلیفه در مفاخرات مهاجران و انصار پس از رسول الله(ص) مؤثر و به سود مهاجران بود. این بار نیز کسانی، از جمله ابی بن کعب، به عمر اعتراض و تأکید کردند که آیه آنچنانکه او قرائت می‌کند، نیست.[22] عمر بر این باور بود که در قرآن آیه‌ای وجود دارد که حدّ رجم» را ذکر کرده اما از اینکه این باور را اعلام کند و مردم او را به افزودن بر کتاب خدا متهم کنند، می‌ هرا سید.[23] 

از ابن زبیر نیز نقل شده که عثمان بن عفان در پاسخ این پرسش که چرا آیه ۲۴۰ سوره بقره را که حکم آن نسخ شده، از قرآن حذف نمی‌کند، گفت که هرگز چیزی از قرآن را تغییر نمی‌دهد و از جایش برنمی گیرد.[24] بدین ترتیب بسیاری از صحابیان و مؤمنان بر تمام آیات الهی آگاهی دقیق و ژرف داشتند و هرگز دگرگونی آن را برنمی تابیدند و اگر موردی پیش می‌آمد برمی‌آشفتند۔

نظر علمای شیعه:

یکی از شبهاتی که اهل سنت و وهابیه بر شیعه وارد می کنند ، اعتقاد شیعه به تحریف قرآن است . ببینیم  که نظر علما و اساطین شیعه در این مورد چیست۔

۱۔ شیخ صدوق رضوان الله علیه متوفای سال 381 هـ ق میگوید : اعتقاد ما آنست که قرآنی را که خداوند بر پیامبرش نازل فرموده است ، همین قرآن  موجود در بین دو جلد است که امروزه در دست مسلمانان قرار دارد و سورهای آن نیز 114 سوره است.[25] 

۲۔شیخ مفید رضوان الله علیه متوفای سال 413 هـ ق میگوید : "جماعتی از امامیه میگویند : از قرآن کریم چیزی کم نشده است بلکه حذف شده از تأویل آن و تفسیر معانی قرآن بر حقیقت تنزیل آن که

در مصحف امیر المؤمنین علیه السلام بوده است و آن قرآن نیست و این قول را می پزیریم۔[26]   

    ۳۔سید مرتضی علم الهدی رضوان الله علیه متوفای سال 436 هـ ق میگوید : " علم به صحت نقل قرآن مثل علم به شهرها و حوادث بزرگ و وقایع عظیم و کتابهای مشهور و اشعار مسطور عرب است ، زیرا توجه و عنایت خاصی و دواعی مختلفی وجود دارد برای نقل و حراست از این امور تا از بین نروند و چون قرآن کریم معجزه نبوت و مأخذ احکام شریعت و علوم دینیه است و علمای مسلمین ، منتهی درجه عنایت را برای حفظ وحراست از آن بکار بسته اند ، پس چگونه ممکن است که تغییر کند یا نقصی بر آن وارد شود (تا آنجا که میگوید:) قرآن کریم در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همین طور که الان است ، جمع شده و مرتب بود۔[27]
    ناگفته نماند که این گفتار سید مرتضی آنچنان از او مشهور است که حتی بزرگان اهل سنت نیز نقل کرده اند، ابن حجر از ابن حزم اندلسی نقل میکند که :"سید مرتضی امامی بود و معتقد بود کسی که معتقد شود از قرآن چیزی کم شده یا به آن افزوده شده یا چیزی از آن تبدیل شده است ، کافر است.[28]

۴۔شیخ الطائفه طوسی رضوان الله علیه متوفای سال460 هـ ق میگوید : "زیاده و نقصان در کلام خداوند راه ندارد زیرا اجماع قائم است که به قرآن چیزی اضافه نشده است و مسلمانان معتقدند که از آن چیزی کم نشده است ،  و مذهب ما همین است ( بعد میگوید ( روایاتی در کتب شیعه و سنی آمده است که دلالت بر نقصان بسیاری از آیات و نقل بعضی از آن از جایی بجای دیگر میکند ، اما چون روایات همه خبر واحد هستند و موجب علم نمی شوند ، عمل به آنها ممکن نیست و بهتر است که از آنها اعراض شود و اگر امکان تأویل نبودطرد شوند ، و اگر آن روایات صحیح السند هم باشند باز موجب طعن در قرآن نخواهند شد ، زیرا که صحت آن مورد اتفاق همه مسلمانان است۔[29] 

 ۵۔ امین الاسلام طبرسی رضوان الله علیه متوفای سال 548 هـ ق نویسنده تفسیر مجمع البیان میگوید : " در قرآن کریم چیزی اضافه یا از آن کم نشده است ، اما چیزی اضافه نشده است چون اجماع مسلمین است و از نظر مذهب ما از قرآن چیزی کم هم نشده است۔[30]

۶۔ سید بن طاووس رضوان الله علیه متوفای سال 664 هـ ق میگوید : " قرآن کریم مصئون از زیاده و نقصان ۔[31]"است

   ۷۔ علامه حلی رضوان الله علیه متوفای سال 726 هـ ق میگوید : " حق آنست که در قرآن کریم تبدیل و تقدیم و تأخیری واقع نشده است و پناه میبرم به خداوند از کسی که معتقد باشد بر وقوع تحریف ،  زیرا که موجب شک میشود در معجزرسول علیه و آله السلام که نقل آن متواتر است؟[32]

 ۸۔ شیخ زین الدین بیاضی عاملی رضوان الله علیه متوفای سال 877 هـ ق میگوید : " تواتر قرآن جملةً و تفصیلاً معلوم است و اگر چیزی به آن اضافه یا از آن کم میشد هر عاقلی متوجه می گردید حتی اگر حافظ قرآن هم نمی بود  ، به جهت مخالفت با اسلوب و فصاحت قرآن۔ [33]

۹۔ شیخ فتح الله کاشانی رضوان الله علیه متوفای سال 988 هـ ق در رابطه با روایاتی که دال بر نقص قرآن است میگوید : اگر حدیثی بر خلاف دلیل یا سنت متواتر یا اجماع بود و تأویلش ممکن نبود و امکان حمل بر وجوه دیگر را نداشت ، طرح و اعراض از آن واجب است ۔[34]

 ۱۰۔ سید نور الله شوشتری رضوان الله علیه معروف به قاضی شهید یا شهید ثالث که در سال 1019 هـ ق به شهادت رسیده است در کتاب مصائب النواصب ،بحث امامت و کلام بالصراحه عقیده تحریف را از مذهب اهل بیت نفی میکند۔

۱۱۔ فیض کاشانی رضوان الله علیه متوفای سال 1019 هـ ق در ذیل آیه مبارکه (انا له لحافظون) میگوید : یعنی از تحریف و تغییر و زیاده و نقصان.[35]

۱۲۔ شیخ بهاء الدین عاملی رضوان الله علیه معروف به شیخ بهائی متوفای سال1030هـ ق میگوید :" صحیح اینست که قرآن کریم از زیاده و نقصان محفوظ است چنانکه آیه مبارکه (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) دلالت میکند و آنچه که گفته میشود از ساقط شدن اسم علی علیه السلام در بعض از مواضع مثل (یاایها الرسول بلغ ما انزل الیک - فی علی-) و غیر آن ،نزد علما معتبر نیست۔[36]

   ۱۳۔ فاضل تونی رضوان الله علیه متوفای سال 1071 هـ ق میگوید : "مشهور آنست که قرآن کریم محفوظ و مضبوط است همانطوریکه نازل شده است و خداوند حکیم حافظ آنست چنانکه فرمود : (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) [37]

    ۱۴۔ حر عاملی رضوان الله علیه متوفای سال 1104 هـ ق میگوید :"هرکسی که در اخبار و آثار تتبع و تحقیق کند ،علم قطعی پیدا میکند که قرآن کریم اعلی درجه از درجات تواتر را دارا است و هزاران نفر از صحابه آنرا حفظ و قرائت کرده اند و در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جمع شده و به صورت کتاب بود[38]۔
   ۱۵۔ علامه مجلسی رضوان الله علیه متوفای سال 1111 هـ ق در ردّ اخبار دلالت کننده بر نقصان میگوید : این اخبار ، اخبار آحاد هستند و قطع به صحت آنها پیدا نمی شود[39]۔

   ۱۶۔ شیخ جعفر کبیر رضوان الله علیه معروف به کاشف الغطاء متوفای سال 1228هـ ق میگوید :" شکی نیست که قرآن کریم محفوظ از نقصان بحفظ خداوند دیان است همانطوریکه صریح قرآن و اجماع علما بر این نکته دلالت دارد[40]۔

   ۱۷۔ سید محمد طباطبائی رضوان الله علیه مشهور به مجاهد متوفای سال 1242 هـ ق می گوید : " شکی نیست که قرآن در اصل،اجزاء ،محل ،وضع و ترتیب متواتر است و این مطلب را محققان از اهل سنت نیز قبول دارند زیرا قرآن معجزه بزرگ ، اصل دین و صراط مستقیم است و دواعی مختلف بر حفظ آن وجود دارد[41]۔
 ۱۸۔ شیخ ابراهیم کلباسی رضوان الله علیه متوفای سال 1262 هـ ق میگوید :" نقصان در قرآن کریم بهیچ عنوان راه ندارد[42]۔

   ۱۹۔ سید محمد شهشهانی رضوان الله علیه متوفای سال 1289 هـ ق در کتاب العروة الوثقی میگوید :در قرآن کریم تحریف واقع نشده است و این مطلب را به جمهور مجتهدین نسبت میدهد[43]۔

   ۲۰۔ سید حسین کوه کمری رضوان الله علیه متوفای سال 1299 ضمن تصریح به عدم تحریف برای حفظ قران از تحریف به امور ذیل استدلال میکند۔

    الف : اصل عدم تحریف زیرا که تحریف مشکوک است وحادث پس با اجرای اصل عدم نفی میشود

    ب : اجماع بر عدم تحریف

    ج : منافاة تحریف با معجزه بودن قرآن

    د : آیه مبارکه (لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه.

    هـ : اخبار ثقلین (که دلالت میکند بر اینکه قرآن بصورت کتاب در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جمع آوری شده بود

    و : روایاتیکه ما را به تمسک به قرآن و پیروی آن امر میکند (و اگر تحریف در آن راه داشت امر به اخذ و تمسک لغو بود[44].

   ۲۱۔ شیخ محمد جواد بلاغی رضوان الله علیه متوفای سال 1352 هـ ق میگوید : " اگر شنیدی که بعضی از روایات شاذ و نادر دلالت میکند بر تحریف قرآن و از بین رفتن بعضی از آیات آن ،پس به این روایات اعتنا نکن زیرا روات آن ضعیف و متن آن مضطرب و سست است[45]۔
     ۲۲۔ شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء رضوان الله علیه متوفای سال 1373 هـ ق که دکتر ادعای شاگردی ایشان را دارد میگوید : "کتاب موجود در دست مسلمانان همان کتابیست که خداوند متعال آنرا برای تحدی و اعجاز و تعلیم احکام و تمییز حلال از حرام نازل فرمود ، در این کتاب نه چیزی اضافه و نه از آن کم شده است و نه تحریف در آن راه دارد و بر این مطلب اجماع مسلمین است۔

    اگر کسی ادعا کند که قرآن تحریف شده یا از آن چیزی کم شده است ، خطا کرده است و این آیه مبارکه (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) او را رد میکند و احادیثی که از طریق شیعه و سنی نقل شده در نقص یا تحریف قرآن ، احادیث شاذ و ضعیف و اخبار آحاد هستند که موجب علم و عمل نخواهد شد ، پس باید تأویل یا به دیوار زده شود[46]۔

   ۲۳۔ سید عبدالحسین شرف الدین رضوان الله علیه متوفای سال 1377 هـ ق میگوید : "قرآن عظیم و ذکر حکیم از طرف ما متواتر است به جمیع آیات و کلمات و سائر حروف وحرکات و سکنات به تواتر قطعی از امامان اهل بیت علیهم السلام و هیچ کس در آن شک ندارد و ائمه اهلبیت نیز از جدشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آنبزرگوار از خداوند متعال نقل کرده است و در این هم جای شکی نیست ، ظواهر و نصوص قرآن همه حجتهای خداوند و دلیل اهل حق است بحکم ضرورت اولیه از مذهب امامیه ، روایات صحیحه نیز در این زمینه بنحو متواتر از طریق عترت طاهره سلام الله علیهم زیاد نقل شده است ، و لذا شیعیان هر روایت مخالف قرآن را حتی اگر صحیح هم باشد ، بدیوار میزنند و به آن اعتباری قائل نمی شوند ، و قرآن کریم در زمان خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جمع شد همانطوریکه الان هست بدون کوچک ترین تغییر و زیاده و نقصان۔[47]

۲۴۔ امام خمینی رضوان الله علیه متوفای سال 1409 هـ ق میگوید : " کسیکه مطلع باشد بر توجه مسلمانان به جمع ، حفظ ، ضبط ، کتابت و  قرائت قرآن متوجه خواهد شد که روایات دلالت کننده بر تحریف باطل است زیرا آن روایات یا ضعیف است و استدلال به آنها صحیح نیست و یا جعلی و ساختگی است که علامات جعل و ساختگی بودن در آنها کاملا مشخص است ، یا غریب است که موجب تعجب میشود ، و اگر صحیح بود باید تأویل شود[48]۔

۲۵۔ آیة الله العظمی خوئی رضوان الله علیه متوفای سال 1413 هـ ق میگوید : " معروف بین مسلمانان عدم وقوع تحریف در قرآن است و اینکه قرآن موجود در نزد ما همان قرآن منزل بر نبی اعظم صلی الله علیه و آله و سلم است و بر این مطلب بسیاری از اعلام از جمله رئیس المحدثین مرحوم صدوق بن بابویه تصریح نموده اند و قول به عدم تحریف را از معتقدات امامیه حساب کرده اند[49] ۔

    باز میگوید : " قصه تحریف قرآن جزء خرافات و خیالات است و به تحریف قائل نمیشود مگر کسی که عقلش ناقص باشد یا درست تأمل و تفکر نکرده باشد یا اینکه بخاطر علاقه اش به قول به تحریف معتقد به آن شده باشد زیرا که علاقه به چیزی انسان را کور و کر میکند اما آدم عاقل منصف متدبر شکی در باطل بودن یا خرافاتی بودن تحریف ندارد[50]۔

 

نتیجه:

ما تا این جا از نظر قرآن و روایات و عقل و تاریخ اسلام بحث کردیم و این جا رسیدیم که از نظر بیشتر شیعیان تحریف در قرآن ثابت نیست.

وبیشتر اهل سنت که شیعه ها را متهم به تحریف می کنند خودشان قایلین به تحریف در نص قرآن اند.

 

 


[1] كتاب اللؤلؤ المكّي من فتاوي شيخ بن‌جبريل ، ص39

[2] زجاج، ج ۳، ص۱۷۴؛ابن ابی حاتم، ج ۷، ص۲۲۵۸.

[3] ر.ک: صنعانی، ج ۱، ص۲۹۹؛فخررازی، ج ۱۹، ص۱۶۰؛ قرطبی، ج ۱، ص۸۴؛ ابن کثیر، ج ۲، ص۵۴۷؛ فیض کاشانی، ۱۴۱۹، ج ۳، ص۱۰۲؛ طباطبائی، ج ۱۲، ص۱۰۱

[4] خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۰۷؛ معرفت، ص۴۷.

[5] خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۱۰

[6] ر.ک:ابن منظور، ذیل واژه.

[7]ر.ک: نوری، ص۳۶۱.

[8] خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص۲۱۰، معرفت، ص۴۹ـ۵۰.

[9] ر.ک: طوسی، التبیان، ج ۹، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ فخررازی، ج ۹، ص۵۶۸؛ مراغی، ج ۲۴، ص۱۳۸.

[10]

[11] طباطبایی، ج ۲، ص۱۰۵ـ ۱۰۷؛ ر.ک: بروجردی، ص۱۰۷ـ۱۶۲؛ حسینی میلانی، ص۱۵ـ۳۴؛ معرفت، ص۶۰ـ ۷۸

[12] ر.ک: کلینی، ج ۱، ص۶۹

[13] ر.ک: انصاری، ص۱۱۰ـ۱۱۱

[14] ر.ک: بروجردی، ص۱۱۶ـ ۱۱۸.

[15] ر.ک: کلینی، ج ۳، ص۳۱۳.

[16] طوسی، الخلاف، ج ۱، ص۳۳۶؛ علامه حلّی، ج ۱، ص۱۴۲.

[17] ابن بابویه، الاعتقادات الامامیة، ص۸۴

[] سلیم بن قیس هلالی، ج ۲، ص۸۴۷؛ احمد طبرسی، ج ۲، ص۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۳، ص۲۷۱.

[19] ر.ک: کلینی، ج ۸، ص۵۳

[20] ر.ک:سیوطی، ج ۳، ص۲۳۲

[21] ر.ک:سیوطی، ج ۳، ص۲۳۲

[22] طبری، ج ۱۱، ص۷؛سیوطی، ج ۳، ص۲۶۹

[23] مالک بن انس، ج ۲، ص۸۲۴


  
 
 
 
 
 
 

مصباح الحسن ھاشمی                         

بررسی مسئله تحریف در نص قرآن از منظر اهل سنت و شیعه 1

              
چکیده:
 
در این تحقیق طبق موضوع، که تحریف قرآن از دیدگاه شیعه و سنی می باشد با ذکر مقدمه ای سعی بر این این است که بیان نماید قرآن مانند سپری است که راه تسلط بیگانگان را بر مستعمرات اسلامی بسته است ،اینکه معجزه است و بیگانگان با تمام تلاش خود با هراسی که از قرآن دارند هرگز نتوانسته اند آیه ای مانند آن را بیاورند و همچنین خدا، خود حافظ قرآن است و اجازه نمی دهد که هیچ باطلی در آن راه یابد.
 اولا: تحریف در لغت و اصطلاح بیان می شود و نیز اقسام تحریف ذکر می شود و هرکدام از آن اقسام دارای توضیحات خاص خود می باشد که در فصل اول این بخش کاملاً مشخص می شود که منظور از تحریف چیست.
 بعداروایات اهل سنت مبنی بر تحریف قرآن ، بیان می شود که اثبات می شود این روایات و سندها ضعیف و یا فاقد اعتبارند. و آخر نظر علماي شیعه بیان می شود که آنها در این مورد چه می گویند.
     معتقدان به تحریف اهل سنت دلائلی را ذکر کرده اند از جمله آیه فراش، و از طرق مختلف سعی کرده اند که منظور خود را برای دیگران تداعی کنند. در این بخش سعی بر آن است که برای نمونه هایی از گواهی های آنان پاسخ قانع کننده ای داده شود و نیز تلاش اهل سنت بر این است که نسخ تلاوت در قرآن را اثبات کنند و در این زمینه نیز روایاتی را ذکر نموده اند که پاسخ آن روایت ها داده خواهد شد.و بیان شبهات پرداخته می شود و جواب کامل و منطقی هم به این شبهات داده خواهد شد و در مورد اعجاز بودن قرآن، همان مسأله ای که همه ی مخالفان را به مبارزه می طلبد، بحث می شود که این موضوع به عنوان یکی از بزرگ ترین ادله بر نفی شبهات تحریف به شمار می آید.
     به هر حال ویژگی خاص قرآن در خاتمیت و مهیمن بودن آن است ، قرآن به عنوان آخرین کتاب آسمانی و حجت الهی هم تصدیق کننده تورات و انجیل است و هم حافظ و نگهبان اصول و معارفی است که همه کتاب های آسمانی در آن مشترک بوده اند. حال اگر این کتاب نیز همانند سایر کتب آسمانی دستخوش تغییر و تحریف قرار گیرد ، لازمه آن ، از دست رفتن اصول و معارف دینی است و دیگر هیچ اعتباری برای وحی باقی نمی ماند. از سوی دیگر با از بین بردن حجت و اعتبار قرآن، اعتبار سنت و روایات نیز از بین خواهد رفت ، زیرا حجیت کلام معصومان به حجیت قرآن باز می گردد.
 
مقدمه:
مساله تحریف قرآن یک مهمترین مساله درتاریخ  اسلام بوده است ونسبت تحریف به قران یک نسبت ظالمانه ومخالف به قرآن است که قرآن می فرماید"انا نحن نزلنا الذکرواناله لحافظون"
"ما قرآن را نازل کردیم و خودمان محافظ و نگهبان آن هستیم"
اگر در تاریخ اسلام نگاه کنیم این نسبت تحریف به قرآن از اختلافات صاحبان مصحف اولیه شروع شد واین وضع ادامه داشت تا عهد عثمان.در این میان بعضی ازاصحاب وتابعین که تعدادشان کم نبود در مورد نگارش وتعلیم قرات قرآن نظریات و ایراداتی داشتند و همین امر بعدها مشکل احتمال تحریف در نص قرآن را به وجود آورد.
وبعدها متاسفانه برخی مزدوران و نوشتجاتی منتشر تهمتهای ناروا و دروغ را متوجه به شیعیان می سازند که آنها قایل به تحریف اند در حالیکه دامن شیعیان از این نظریه پاک است.
پس این جا ضرورت این امربود که بررسی شود که در حقیقت کدوم گروه قاِیل به تحریف است و تهمتهای که از طرف مخالفین به شیعیان متوجه شدند برطرف شوند.
از خداونده بزرگ می خواهم که من را دراین کاوش کوچک یاری فرماید.
معنای لغوی تحریف:
تحریف در لغت به معانی دگرگونی، میل، گشتن از چیزی، کرانه و لبه نیز ذکر شده است [1] 
و مفسران در بیان مفهوم لغوی آن، بدین معانی اشاره کرده‌اند.[2] 
معنای اصطلاحی تحریف:در اصطلاح، تحریف به معنای دگرگون کردن و وارونه سازی است و مصادیق گوناگونی دارد.[3]
انواع تحریف:
امّا در اصطلاح، تحریف به چند معنى به کار مى رود:تغییر معناى سخن، یعنى تفسیر آن به گونه اى که موافق نظر مفسّر باشد، چه با واقعیت مطابق باشد یا نه. تفسیر به این معنى در مورد قرآنوارد شده و البته لطمه اى هم به عظمت قرآننمى زند. همه فرقه هاى اسلامى، دیدگاه هاى خود را مستند به قرآنمى سازندو هر کس هر خواسته و فکرى دارد، تظاهر مى کند که از قرآن برگرفته است، ولى با تفسیرى که عقیده او را تایید کند، آیه را مى گیرد و به طرف خواسته خویش مى کشاند و آن را طبق دلخواه معنى مى کند.[4].کم و زیادى در حرکت و حرف، با حفظ و مصونیت اصل قرآن. مثل یطهرن» که هم با تشدید خوانده شده است، هم بدون تشدید. قرآن از این نوع تحریف هم مصون است، چون که قرایت رایج در هر دوره یعنى قرایت عاصم از حفص که به على(علیه السلام) متصل مى شود متواتر است و جز آن، اجتهادهاى نو پدیدى است که در روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) اثرى از آنها نبوده و به همین جهت متروک شده است و جز در کتاب هاى مربوط به قرایت و گاهى در زبان برخى قاریان براى اظهار تبحّر در قرایت، اثرى از آن نیست.کلینى از امام باقر(علیه السلام) روایت مى کند: قرآن یکى است و از سوى خداى یکتا نازل شده است و اختلاف از سوى راویان پدید مى آید»[5] از این رو قرایت غیر مشهور را در نماز، مجاز نمى شماریم.
.تغییر کلمه اى به جاى کلمه مرادف آن: مثل آن که به جاى امضُوا» در آیه[6]، کلمه اسرَعوا» بگذاریم. این به ابن مسعود نسبت داده شده و او مى گفت که خطا نیست اگر به جاى علیم، حکیم بخوانیم. ولى آن صحابى بزرگ برتر از آن است که چنین تهمتى به او بچسبد و چه هدف عقلایى مى تواند از این تغییر در کار باشد؟
.تحریف در لهجه تعبیر: لهجه هاى قبایل مختلف در تلفظ حرف یا کلمه از نظر حرکات و اداى آن مختلف بود. در زبان هاى دیگر نیز چنین است. مثلاً در زبان فارسى در ایران، قاف» را چهارگونه تلفظ مى کنند، تا چه رسد به کلمه ها از نظر حرکات و حروف. در آیه وَمَنْ اَرادَ الاْخِرَهَ وَسَعى لَها سَعْیَها.»[7] برخى از قاریان طبق همان لهجه ها سعى» را سعى» مى خواندند. این نوع از تحریف در قرآن راه نیافته است، چون مسلمانان در زمان خلیفه سوم برخى اختلافات را در تلفظ یا تغییر بعضى از کلمات بدون تغییر در معنى دیدند، تصمیم گرفتند همه قرایت ها و مصحف ها را یکى کنند و غیر از آن را از بین ببرند. در نتیجه تحریف به معناى یاد شده از بین رفت و همه بر لهجه قریشمتفق شدند.
تحریف به افزودن: اجماع بر خلاف این است. البته به ابن مسعود نسبت داده شده که گفته است معوّذتین» (سوره ناس و فلق) از قرآننیستند، بلکه آن دو تعویذند.[8] به گروهى از خوارجنیز نسبت داده اند که منکر آن شده اند که سورهیوسف جزء قرآنباشد و آن را داستانى عشقى مى دانستند که جایز نیست از وحى باشد.[9] ولى هر دو نسبت ثابت نشده است. اگر آن چه ابن مسعود گفته درست باشد، تحدّى قرآنبه سورهباطل خواهد شد، زیرا انسانى که به او وحى نشده است، دو سورهمثل سورههاى کوتاه قرآنآورده است.
 .تحریف به کاهش و افتادگى عمدى یا اشتباهى از قرآن: خواه آنچه کم شده است یک حرف باشد، یا یک کلمه، یا یک جمله، یا یک آیه یا یک سوره.این نوع تحریف نیز در قرآنراه ندارد زیرا قرآنکریم از نخستین روزى که مسلمانان به آن ایمانآوردند، مورد توجه و نخستین مرجع آنان بوده است و به خواندن و حفظ کردن و نگاشتن و ضبط اهمیت مى دادند. راهیابى تحریف به چنین کتابى ممکن نیست مگر با قدرتى که به زور بخواهد با قرآن بازى کند و چیزى از آن بکاهد. نه امویان و نه عباسیان، آن قدرت را نداشتند، چون قرآن میان قاریان و حافظان پخش شده بود و انتشار حتى یک نسخه در سطح وسیع، مى توانست این آروزى پلید را به صورت ناشدنى درآورد.[10]
 
تحریف قرآن از منظر اهل سنت:تحریف هم عمدتا زمانی بر کتابی اطلاق می شود که مفاهیم کلی آن نابود شده و تشخیص حق از باطل در آن پوشیده بماند. اگر چه قرائت ائمه شیعه مقداری با قرائت قاریان قرآن تفاوت دارد – همان گونه که خود قاریان با یکدیگر اختلاف قرائت دارند- ولی با صرفنظر از آن و یا با وجود آن هرگز نمی شود عنوان تحریف قرآن را بر آن نهاد.
با این اوصاف اعتقاد به تحریف قرآن در میان آنان بسیار شایع و ظاهر است. اما چرا قبل از آنکه خود به فکر آیین خویش باشند انگشت اتهام را به سمت شیعه نشانه رفته اند. ۱- اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات قرآن حذف شده است: ابن مردویه از عمر ابن خطاب نقل کرده که پیامبر گفت: (( قرآن یک میلیون و بیست و هفت هزار حرف است. هرکس آنرا با صبر و تحمل بخواند خدا به هر حرفی یک حورالعین به او خواهد داد. )) و این در حالی است که قرآن سیصد هزار و اندی حرف است[11].
۲- اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات سوره احزاب حذف شده اند:  از حذیفه چنین روایت شده که : ((عمر از من پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتم۷۲ یا ۷۳ آیه. گفت: اگر همه آن موجود بود به (( اندازه سوره بقره )) می شد و آیه رجم نیز در آن بوده است. )) و این در حالی است که حاکم این روایت را از جهت سند صحیح دانسته است.[12]
۳- اعتقاد اهل سنت به اینکه آیاتی از سوره توبه حذف شده اند: از حذیفه روایت شده: (( آنچه از سوره برائت می خوانید یک چهارم آن است و شما آنرا سوره برائت می نامید در حالی که نام آن سوره عذاب بوده است. )) و سند این روایت نیز صحیح است.[13]
۴- اعتقاد اهل سنت به سه سوره خیالی (( خلع )) و (( حفد )) و یک سوره دیگر:
الف: طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است.ب: طبق روایت ابن ضریس در کتاب فضائل از حماد نقل شده که این دو سوره جزء مصحف ابی ابن کعب بود. در همین کتاب دو سوره فوق را دو سوره موجود در مصحف ابن عباس به قرائت ابی و ابی موسی دانسته است.
ج: همچنین محمد ابن نصر از ابن اسحاق روایت کرده که در مصحف ابی ابن کعب سوره های
(( اخلاص و فلق و ناس و خلع و حفد و سوره دیگری )) هم وجودداشت. در انتها می آید:
د: محمد ابن نصر نیز از عطاء ابن سائب روایت کرده که ابو عبد الرحمان دو سوره خلع و حفد را برای او خوانده استه: برخی نیز معتقد هستند که این دو سوره در مصحف خود عمر که نزد دخترش حفصه نگهداری می شده بوده است.متن سوره خیالی خلع: (( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم انا نستعینک و نستغفرک و نثنی علیک و لا نکفرک و نخلع و نترک من یفجرک } متن سوره خیالی حفد: (( بسم الله الرحمن الرحیم اللهم ایاک نعبد و لک نصلی و نسجد و لک نسعی و نحفد و نخشی عذابک و الجد و نرجوا رحمتک ان عذابک بالکافرین ملحق}
و متن سوره ای که ابن اسحاق ادعا کرده در مصحف ابی ابن کعب بوده است.بسم الله الرحمن الرحیم اللهم لا تنزع ما تعطی و لا ینفع ذالجد منک الجد سبحانک و غفرانک و حنانیک اله الحق.[14]
۵- اعتقاد اهل سنت بر اینکه سوره های فلق و ناس زیادی هستند: ۱-در روایات اهل سنت به مواردی برمی خوریم که این دو سوره را تنها دو تعویذ و دعا برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب دیگران به افراد می دانند. احمد حنبل از زر چنین روایت می کند: (( به ابی ابن کعب گفتم برادرت (ابن مسعود) معوذتین را از قرآن حذف می کند و او انکار نکرد.)) به سفیان راوی حدیث گفتند: (( منظور او از برادر ابن مسعود است؟ گفت:   آری. این دو سوره در مصحف ابن مسعود نبود زیرا او هیچ گاه نشنید که رسول خدا این دو سوره را در نماز بخواند.
همچنین احمد حنبل روایت کرده که ابن مسعود معوذتین را از صحیفه ها جمع می کرد و می گفت: (( این دو از کتاب خدا نیستند.[15]
۶- اعتقاد اهل سنت به خوردن آیه ای توسط بزغاله و نابودی آن: از مطالب عجیبی که در روایات اهل سنت آمده است آن است که آیه ای از قرآن که درباره محرم شدن بزرگسالان با شیرخوردن نازل شده بود از قرآن حذف شده است و دلیل حذف آن را اینگونه بیان کرده اند که عایشه آن آیه را روی کاغذ نوشته بودو زیر بالش خود نهاده بود که بزغاله ای آن را خورد و از بین برد.
گویا قرآن نازل شده تنها نزد وی بوده است و سایر نویسندگان وحی از آن بی خبر بودند.از عایشه چنین نقل شده است: ((آیه ای از قرآن نازل شد که ۱۰ بار شیر خوردن را موجب محرم شدن می دانست و سپس آیه ای نازل شد که پنج بار را نیز کافی می دانست و اولی را نسخ نمود و تا زمان رسول خدا جزء قرآن بود و به عنوان قرآن خوانده می شد.[16]
و باز از عایشه چنین نقل شده:
آیه رجم و آیه شیر خوردن شخص بزرگسال نازل شد و من آن را در کاغذی نوشتم و زیر تخت گذاشتم. هنگام وفات رسول خدا سرگرم بودیم که بزغاله ای آمد و آنرا خورد.[17]
لازم به ذکر است که برخی از فقهای سنی همچون شافعی به استناد این روایات فتوا داده اند که:            پنج بار شیر خوردن موجب محرمیت می شود و از گروهی مانند سفیان ثوری و مالک ابن انس و عبد الله ابن مبارک و . . نقل شده است که شیر خوردن موجب محرمیت می شود حتی اگر کم باشد به شرط آنکه شیر داخل بدن شود.[]
همچنین عایشه برای محرم شدن با مردان کسی را نزد خواهرانش می فرستاد تا به او شیر دهند که با اعتراض ام سلمه و ن پیامبر روبه رو می شد.۷- اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن:از مسند عمر از مسوربن مخرمه روایت شده که عمرابن خطاب به عبدالرحمن بن عوف گفت:                آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پیدا نکردیم. )) و عبدالرحمن پاسخ داد: از قرآن حذف شده است.[19]
۸- اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ان انتفائکم . . )) و آیه (( الولد للفراش . . )) از قرآن:عدی بن عدی بن عمیره بن فروه از پدرش از جدش روایت می کند که عمر از ابی ابن کعب پرسید: (( آیا این آیه از قرآن نبود: ان انتفائکم من آبائکم کفر بکم ؟ )) پاسخ داد: آری. پرسید: آیا این آیه از قرآن نبود: الولد للفراش و للعاهر الحجر که با مقداری از آیات از بین رفته است؟ جواب داد: بله
موارد از تحریف قرآن در کتب اهل سنت:
وهابیون و گاها اهل سنت به شیعه اشکال می گیرند که  شیعیان قائل به تحریف قرآن اند:
این درحالی است که بزرگان شیعه مانند شیخ مفید، سیدمرتضی،آیت الله خوئی،امام (ره)و دیگران فرموده اند: اعتقاد به تحریف قرآن، یک اعتقاد خرافی و حماقت است.و چنین کسی عقل و فکر ندارد۔
اما جالب است بدانید که بزرگان اهل سنت (عمر بن خطاب و عایشه و .) خود مطالبی در باب تحریف قرآن نقل کرده اند۔بد نیست از آنها اطلاع داشته باشیم تا هر وقت به شیعه این اتهام ها زده شد ، پاسخ شان را بدهیم۔
۱۔اعتقاد عایشه و اهل سنت به خوردن آیات قرآن توسط بزغاله:
عایشه از اولین کسانی بود که اعتقاد به تحریف قرآن داشت
عنْ عَائِشَةَ قَالَتْلَقَدْ نَزَلَتْ آیَةُ الرَّجْمِ وَرَضَاعَةُ الْکَبِیرِ عَشْرًا وَلَقَدْ کَانَ فِی صَحِیفَةٍ تَحْتَ سَرِیرِی فَلَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَتَشَاغَلْنَا بِمَوْتِهِ دَخَلَ دَاجِنٌ فَأَکَلَهَا.
عایشه می گوید: آیه سنگسار و آیه شیردادن به بزرگسال زیر تخت من بود ولی زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وفات یافت و ما مشغول شدیم ، بزغاله ای آمد و آن را خورد[20]
خداوند در قرآن می گوید : إنّا نحنُ نَزّلنا الذِّكرَ و انّا له لَحافِظون» (حجر / 9) (ما خودمان این قرآن را نازل کردیم و خودمان نگهبانش هستیم)
یعنی از نظر اهل سنت قدرت بز از قدرت خداوند بیشتر است.
چون خداوند نتوانسته از قرآنش در برابر یک بز محافظت کند!
بعضی از اهل سنت در مورد رضاع كبیر» نیز چنین توجیه كردند كه این آیه نسخ شده است! این افراد باید به این نکات توجه کنند۔
به تعبیر عایشه آيه رضاع کبیر» تا زمان رحلت پیامبر (ص) زير رخت خواب او وجود داشت. آيا بعد از رحلت پیامبر (ص) ، جبرئيل نازل شد و آیه را نسخ كرد؟
خود عایشه می گوید این آیات رو بز خورد ، نمی گه نسخ شده اند! اگر این آیه نسخ شده چرا عایشه نمی گوید این آیه نسخ شده است؟
اگر نسخ شده چرا خود عایشه تا آخر عمرش بر این اساس فتوا می داد که دختران به مردان نامحرم شیر بدهند تا به آنها محرم شوند؟
اگر نسخ شده اند چرا همین امروز در عربستان ، مفتی های وهابی به تبعیت از عایشه ، درباره جواز رضاع کبیره فتوا می دهند؟
تازه آیاتی هم که نسخ شده در قرآن موجود هستن. چطور این آیه نسخ شده و در قرآن وجود نداره؟
۲۔اعتقاد عایشه و اهل سنت به حذف آیه عشر رضعات» و خمس رضعات» از قرآن:
صحیح مسلم از عایشه صراحت دارد که
قالت کان فی ما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات یحرمن ثم نسخن بخمس معلومات فتوفی رسول الله (صلی الله علیه و سلم) و هن فیما یقرأ من القرآن۔
عایشه می گوید : چنین آیه ای در قرآن داشتیم که اگر یک فرزندی ده مرتبه شیر از یک خانمی بمکد و بخورد، این باعث محرمیت می شود؛ بعد این آیه نسخ شد و آیه دیگری آمد که اگر پنج بار یک طفل نوزاد، از هر خانمی شیر بخورد، این طفل، فرزند رضاعی او می شود؛ و روزی که رسول اکرم (صلی الله علیه      وسلم) از دنیا رفت، این آیه را مردم قرائت می کردند و در قرآن بود[21]۔
جالب این است که در قرآن فعلی نه آیه عشر رضعات» داریم و نه آیه خمس رضعات»۔
اینجا هم اهل سنت نمی توانند ادعا کنند که این آیات نسخ شده اند. زیرا عایشه می گوید وقتی پیامبر (ص) از دنیا رفت این آیات در قرآن بودند و مردم آنها را قرائت می کردن. نکنه بعد از مرگ پیامبر (ص) ، جبرئیل بر ابوبکر نازل می شد و او این آیات را حذف کرد؟
۳۔ به عقیده اهل سنت ، بیش از دو سوم قرآن حذف شده است
از عمر بن خطاب شروع میکنیم. سیوطی از قول عمر بن خطاب می گوید:
عن عمر بن الخطاب، قال: القرآن ألف ألف و سبع و عشرون حرفا۔
قرآنی که بر رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) نازل شد، یک میلیون و 27 هزار حرف داشته است۔
این در حالی است که قرآن فعلی 323671 حرف دارد۔
ولی عمر بن خطاب می گوید قرآن 1127000 حرف داشت۔
یعنی به عقیده اهل سنت ، بیش از دو سوم قرآن حذف شده است[22]۔
۴۔اهل سنت اعتقاد به تحریف سوره حمد دارند:
عمر بن الخطاب در نماز،سوره حمد را اینگونه می خوانده۔
صراط من انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم، و غیر الضالین
این مطلب رو ابو داوود سجستانی متوفای316 در کتاب المصاحف ج1ص284 مصحف عمربن الخطاب آورده است و گفته:ابن کثیر گفته:هذا اسناد صحیح.و خودش هم گفته:اسناده صحیح
اهل سنت یا باید بگویند 2 آیه آخر سوره حمد در قرآن آن زمان بدین صورتی که عمر بن خطاب می خوانده نوشته شده بود و در نتیجه قرآن کنونی تحریف شده است۔
یا باید بگویند عمر بن خطاب حتی سوره حمد را هم بلد نبود و همیشه آن را غلط می خواند! که در این صورت اثبات می شود عمر بن خطاب از جهت علمی در پایین ترین حد ممکن بوده است۔
۵۔ اعتقاد اهل سنت بر متواتر بودن روایات تحریف قرآن
جناب آلوسی، متوفای1270، صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران مشهور اهل سنت صراحت دارد و می گوید:
والروایات فی هذا الباب، أکثر من أن تحصی.
روایات ما در کتب أهل سنت در باب تحریف قرآن، قابل شمارش نیست[23]۔
۶۔اعتقاد اهل سنت بر اینکه سوره های فلق و ناس جز قرآن نیستن.
عبدالله بن مسعود صحابی میگفته:
کان عبد الله یحک المعوذتین من مصاحفه ویقول انهما لیستا من کتاب الله تبارک وتعالى .اسناده صحیح رجاله ثقات.[24]
سوره ناس و فلق،اصلا جز قرآن نیست،و با دست آنها را از مصحف پاک میکرده! و میگفته:اینها جزء قرآن نیست۔
۷۔اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات سوره احزاب حذف شده اند
جناب حذیفه می گوید : عمربن الخطاب به من گفت:
کم تعدون سورة الأحزاب؟ قلت ثنتین أو ثلاثا و سبعین، قال إن کانت لتقارب سورة البقرة[25]
سوره احزاب که در قرآن است چند آیه دارد؟ گفتم 72 یا 73 آیه دارد؛ جناب عمر گفت که سوره احزاب در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اندازه سوره بقره آیه داشت.
۸۔ اعتقاد اهل سنت به حذف کامل 2 سوره قرآن:
ابو موسی اشعری که از بزرگان اهل سنت هست و اهل سنت هم به او هم افتخار می کنند (!) در صحیح مسلم می گوید: دو سوره تمام و کمال از قرآن حذف شده۔
و إنا کنا نقرأ سورة، کنا نشبهها فی الطول و الشدة ببراءة؛ فأنسیتها غیر أنی قد حفظت منها لو کان لإبن آدم وادیان من مال لایبتغی وادیا ثالثا و لا یملأ جوف إبن آدم إلا التراب؛ و کنا نقرأ سورة نشبهها بإحدی المسبحات؛ فأنسیتها غیر أنی حفظت منا یا أیها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتکتب شهادة فی أعناقکم فتسألون عنها یوم القیامة.[26].
یک سوره ای بود که ما تشبیه می کردیم آن را از نظر طول و شدت، به سوره برائت و آن را فراموش کردیم؛ غیر از اینکه فقط یک آیه اش را حفظم و آن هم این است که اگر فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد، دنبال یک دره دیگری هم می رود و پر نمی کند شکم فرزند آدم را غیر از خاک؛ یک سوره دیگری هم حذف شده است که ما آن را تشبیه می کردیم به مسبحات، و فقط یک آیه از آن را حفظم ای کسانی که ایمان اورده اید، چرا چیزی را می گوئید که انجام نمی دهید خودتان .
۹۔اعتقاد اهل سنت به ناقص بودن قرآنی که عثمان جمع آوری کرد
عبدالوهاب شعرانی متوفای 973، ایشان در کتاب الکبریت الأحمر در حاشیه الیواقیت و الجواهر آمده می گوید:
و لولا ما یسبق للقلوب الضعیفة و وضع الحکمة فی غیر أهلها، لبینت جمیع ما سقط من مصحف عثمان.[27]
اگر واقعا من احساس می کردم برخی از قلب های ضعیف مسلمان ها لغزش پیدا نمی کند و اینها در عقیده شان متزل نمی شوند، بیان می کردم آن آیاتی را که از مصحف (قرآن) عثمان ساقط شده.
۱۰۔اعتقاد اهل سنت به حذف اسم امام علی (ع) از قرآن.
ابن مردويه از عبدالله مسعود نقل مي‌کند که:
و أخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال : كنا نقرأ على عهد رسول الله : يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ان عليا مولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته.[28]
عبدالله بن مسعود مي‌گويد این آیه (آيه 67/سوره مائده) را در عهد رسول الله (ص) اين چنين مي‌خوانديم : يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ان عليا مولى المؤمنين وإن لم تفعل فما بلغت رسالته. (اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن که علی (ع) سرپرست مومنان است و اگر نكنى رسالتت را انجام نداده ای.
اهل سنت به ما بگویند که این آیه چرا در قرآن های امروزی بدین شکل نیست؟
چرا اسم امام علی (ع) که به اعتراف عالم شما در قرآن بوده الان در قرآن نیست؟
این حرف عالم شما اثبات می کنه هم اسم امام علی (ع) در قرآن بوده و هم اینکه قرآن در نزد شما تحریف شده.
۱۱۔اعتقاد اهل سنت به حذف 6 قرائت از قرآن و آتش زدنشان توسط عثمان.
طبق روایات صحیح بخاری ؛ قرآن نازل شده از جانب خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص)  به 7 حرف (قرائت) نازل شده که تلاوت آن به هر 7 نوع قرائت جایز بوده است؛ ولی عثمان به زید بن ثابت دستور می‌دهد قرآن جمع‌آوری شده توسط خودش را نسخه‌برداری کند و قرآن‌های غیر از قرائت جمع‌آوری شده توسط زید بن ثابت را بسوزانند
طبق روایت صحیح بخاری ؛ پیامبر می گوید قرآن بر 7 حرف (قرائت) نازل شد
فقال رسول الله(ص) کذلک أنزلت إنّ هذا القرآن أنزل علی سبعة أحرف، فاقرؤا ما تيسّر منه».
طبق روایت صحیح بخاری ؛ عثمان دستور به آتش زدن 6 قرآن کرد و فقط قرآن زید بن ثابت را باقی گذاشت.[29]
أمر ما سواه من القرآن في کلّ صحيفة أو مصحف أن يحرق»
عثمان دستور دارد هر قرآنی غیر از قرآن جمع آوری شده توسط زید بن ثابت در هر ورق یا کتابی که باشد به آتش کشیده و بسوزانند.[30].
وقتی پیامبر (ص) می گوید خدا قرآن را بر 7 حرف (قرائت) نازل کرد ، عثمان با اجازه چه کسی و به چه حقی 6 قرآن را آتش زد؟
آیا عقل عثمان از عقل خدا و پیامبر (ص) بیشتر بود؟
خدا به اندازه عثمان عقل نداشت که قرآن را فقط به یک حرف (قرائت) نازل کند؟
پیامبر (ص) به اندازه عثمان عقل نداشت که 6 حرف (قرآن) را از بین ببرد و فقط یکی را باقی بگذارد؟
چرا عثمان قرآن ها را آتش زد؟ آیا این بزرگترین بی احترامی به قرآن نیست؟ چرا آنها را دفن نکرد و در آب نینداخت؟ آیا اگر امروزه یک مسیحی و یک یهودی قرآن مسلمان ها را آتش بزند از نظر ما مسلمان ها توهین به قرآن نیست؟
۱۲۔اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن
4741- "من مسند عمر رضي الله عنه" عن المسور بن مخرمة، قال قال عمر لعبد الرحمن بن عوف: "ألم نجد فيما أنزل علينا أن جاهدوا كما جاهدتم أول مرة؟ فإنا لم نجدها" قال: "أسقط فيما أسقط من القرآن". "أبو عبيد". ومر بطوله برقم 4551
آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پیدا نکردیم. عبدالرحمن پاسخ داد: از قرآن حذف شده است.
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال - ج2 ص567 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م
- ۱۳۔اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ان انتفائکم . . )) و آیه (( الولد للفراش . . )) از قرآن
15372- عن عدي بن عدي بن عميرة بن فروة عن أبيه عن جده "أن عمر بن الخطاب قال لأبي: أو ليس كنا نقرأ من كتاب الله أن انتفاءكم من آبائكم كفر بكم؟ فقال: بلى، ثم قال: أو ليس كنا نقرأ الولد للفراش وللعاهر الحجر فقد فيما فقدنا من كتاب الله؟ قال: بلى". "ابن عبد البر في التمهيد"۔
عدی بن عدی بن عمیره بن فروه از پدرش از جدش روایت می کند که عمر از ابی ابن کعب پرسید:  آیا این آیه از قرآن نبود: ان انتفائکم من آبائکم کفر بکم ؟  پاسخ داد: آری. پرسید: آیا این آیه از قرآن نبود: الولد للفراش و للعاهر الحجر که با مقداری از آیات از بین رفته است؟ جواب داد: بله
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال - ج6 ص208 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م
۱۴۔اعتقاد عمر بن خطاب و اهل سنت به حذف آیات ((رجم و یک آیه دیگر)) از قرآن
بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت و گفت:
  فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةُ الرَّجْمِ، فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا، رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ، فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ: وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ فِي كِتَابِ اللَّهِ، فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ، وَالرَّجْمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أُحْصِنَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ، إِذَا قَامَتِ البَيِّنَةُ، أَوْ كَانَ الحَبَلُ أَوِ الِاعْتِرَافُ، ثُمَّ إِنَّا كُنَّا نَقْرَأُ فِيمَا نَقْرَأُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ .
. . . من می ترسم زمانی بگذرد و طول زمان باعث شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق ن و مردان متاهلی است که کنند و بینه بر آن قائم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از حامله شود. یکی دیگر از آیاتی که در قرآن ما آنرا می خواندیم این آیه است. و سپس خواند: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ و نیز آورده که در این روایت عمر گفته است:
 اگر نمی گفتند که عمر به کتاب خدا اضافه کرده آیه رجم را با دست خودم می نوشتم.[31]
 
 
[1]. ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، چاپ اسعد محمدطیب، صیدا ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹.  ابن بابویه، الاعتقادات الامامیة، قم ۱۴۱۳. 
[2]  ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷.   ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل.
 ابن خلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء امان. 
[3] ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ۱۹۸۸. 
[4] سوره عنکبوت، آیه 45؛ المواقف، ج8، ص 390.
[5] کافى، ج 2، ص 630، حدیث 12.
[6] وَلا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ» (سوره حجر، آیه 65
[7] سوره اسراء، آیه 19.
[8] فتح البارى در شرح بخارى، ج 8، ص 571.
[9] ملل و نحل، شهرستانى، ج 1، ص 128.
[10] گردآوری از کتاب: سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدثی، نشر مشعر، چاپ: دارالحدیث، بهار 1386، ص 151.
[11] درالمنثور ج ۶ ص ۴۲۲، مجمع اوائد ج ۷ ص ۱۶۳٫
[12] کنز العمال ج ۲ ص ۴۸۰٫، مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۲٫، مستدرک حاکم ج ۲ ص۴۱۵ و ج ۴ ص ۳۵۹٫، سنن بیهقی ج ۸ ص ۲۱۱
[13] مستدرک حاکم ج ۲ ص ۳۳۰٫،   الدر المنثور ج ۱ ص ۱۰۵٫
[14] کتاب کنز العمال ج ۸ ص ۷۴ و ۷۵ و ۷۸، النهایه ج ۴ ص ۲۳۸٫، تاریخ مدینه ج ۳ص ۱۰۰۹٫، کتاب الام ج ۷ ص ۱۴۷٫، المجموع تالیف نووی ج ۳ ص ۴۹۳٫
[15] مسند احمد ج ۵ ص ۱۳۰٫، تاریخ المدینه المنوره ج ۳ ص ۱۱۰۱٫، مجمع اوائد ج ۷ ص ۱۴۹٫
[16] مسلم ج ۴ ص ۱۶۷٫، سنن دارمی ج ۲ ص ۱۵۷٫
[17] سنن ابن ماجه ج ۱ ص ۶۲۵٫
[] سنن ترمذی ج ۲ ص ۳۰۹٫  
[19] کنزالعمال ج۲ ص ۵۶۷٫
[20] سنن ابن ماجه ج6ص72
 
[21] صحیح مسلم،ج4،ص167، ح3487، کتاب الرضاع، ‌باب تحریم بخمس رضعات۔
[22] الإتقان السیوطی، ج1، ص121 - مجمع اوائد الهیثمی، ج7، ص163 - الدرالمنثور، ج6، ص422 - المعجم الأوسط للطبرانی، ج 6 ،‌ ص361 - الجامع الصغیر للسیوطی، ج2، ص 264
[23] روح المعانی، ج1، ص24
[24] مسنداحمدبن حنبل ج35 ص117 شماره218
[25] درالمنثور، ج5، صی0
[26] صحیح مسلم،ج3، ص100، ح2466، کتاب اکاة، ‌باب لو أن لإبن آدم وادیین
[27] الکبریت الأحمر، ص143
[28] الدر المنثور ج 3 ص 117
 
[29] صحیح بخاری/کتاب فضائل القرآن/باب أنزل القرآن علی سبعة أحرف
[30] بخاری/کتاب فضائل القرآن/باب جمع القرآن/ح دوم
[31] صحیح البخاری ج8 ص168 المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9
 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ و رسانه موسسه ترك اعتياد شروع حيات زندگي